Advertising campaign: کمپین تبلیغاتی
Meaning: مجموعهای از تبلیغات که برای ترغیب مردم به خرید محصول یا خدماتی خاص طراحی شدهاند.
Example: این شرکت با راه اندازی یک کمپین تبلیغاتی گسترده توانست فروش خود را تا 150 درصد افزایش دهد.
Peak time / Prime time: ساعات پربیننده (تلویزیون)
Meaning: محبوبترین زمان برای تماشای تلویزیون، که معمولاً در ساعات عصر و شب است.
Example: در ایران، ساعات پربیننده تلویزیون معمولاً از ساعت 8 شب تا 12 شب است.
Ratings: آمار بینندگان
Meaning: تعداد افرادی که یک برنامه تلویزیونی خاص را تماشا میکنند.
Example: آمار بینندگان سریال جدید از همان ابتدا بالا بود و این نشان از استقبال مردم از این سریال داشت.
Be glued to sth.: محو چیزی شدن
Meaning: به طور کامل مجذوب چیزی شدن و توجه نکردن به چیز دیگری.
Example: میلیونها نفر برای بازی فوتبال محو تماشای تلویزیون شده بودند و تمام توجه خود را به بازی معطوف کرده بودند.
Be well-informed: به خوبی آگاه بودن
Meaning: داشتن اطلاعات و دانش کافی در مورد یک موضوع یا موقعیت.
Example: بچهها در مورد همه بازیهای ویدیویی مختلف به خوبی آگاهی دارند و اطلاعات زیادی در مورد این بازیها دارند.
Spoil someone’s enjoyment:
Meaning: لذت و تفریح کسی را از بین بردن.
Example: تبلیغات تلویزیونی برنامههای هیجانانگیز را قطع میکنند و لذت ما را از بین میبرند.
Destroy someone’s fun:
Meaning: مانع از لذت بردن کسی شدن.
Example: رفتارهای نسنجیده او لذت همه را در مهمانی از بین برد.
در فرایند یادگیری زبان انگلیسی، یادگیری اصطلاحات کاربردی موضوعات مختلف نقش مهمی را ایفا می کند. در این آموزش آکادمی زبان تات مجموعه گستردهای از اصطلاحات کاربردی مرتبط با رسانه در زبان انگلیسی را گردآوری کرده است. در مقاله کلمات و اصطلاحات مربوط به رسانه Media در آیلتس شما می توانید فهرستی از کلمات و اصطلاحات مربوط به رسانه که کاربرد زیادی در آزمون آیلتس دارند را به همراه معنی و مثال از آنها مطالعه کنید.
- ۴۹ بازديد
- ۰ ۰
- ۰ نظر