شنبه ۰۷ تیر ۰۴

کلمات و اصطلاحات مربوط به تحصیل Education در آیلتس

اصطلاحات مربوط به سختی و دشواری:

  • Sth. be an arduous process: چیزی که فرایندی دشوار دارد
  • Sth. is an exhausting thing to do: چیزی که انجام دادن آن کاری طاقت فرسا است
  • Sth. be a tiring process that requires a great deal of effort: چیزی که فرایند خسته کننده‌ای دارد و مستلزم تلاش زیادی است

اصطلاحات مربوط به رضایت و پاداش:

  • Be very rewarding: بسیار رضایت بخش بودن
  • Making someone feel satisfied: ایجاد احساس رضایت در کسی

اصطلاحات مربوط به اهداف و آرمان‌ها:

  • Someone’s aspiration: خواسته کسی
  • Pursuit: آرمان
  • Someone’s strong wish for achievement: میل راسخ کسی برای موفقیت

اصطلاحات مربوط به تمرکز و توجه:

  • Concentrate on sth: تمرکز کردن بر چیزی
  • Direct someone’s thoughts or attention towards sth: افکار یا توجه کسی را به سمت چیزی سوق دادن

اصطلاحات مربوط به پایه و اساس:

  • Form the basis of sth: پایه و اساس چیزی را شکل دادن
  • Provide the ideas or actions from which sth. can develop: ارائه ایده ها یا اقداماتی که از آن طریق چیزی می تواند توسعه یابد

اصطلاحات مربوط به تفکر خلاق:

  • Use lateral thinking: استفاده از تفکر جانبی
  • Think a creative way / use a creative approach to solving problems: تفکر به شیوه ای خلاقانه/ استفاده از رویکردی خلاقانه برای حل مسایل


در فرایند یادگیری زبان انگلیسی، یادگیری اصطلاحات کاربردی موضوعات مختلف نقش مهمی را ایفا می کند. در مقاله کلمات و اصطلاحات مربوط به تحصیل Education در آیلتس، مجموعه گسترده‌ای از اصطلاحات کاربردی مرتبط با تحصیل در زبان انگلیسی را گردآوری شده است. در این مقاله شما می توانید فهرستی از کلمات و اصطلاحات مربوط به محیط زیست که کاربرد زیادی در آزمون آیلتس دارند را به همراه معنی و مثال از آنها مطالعه کنید.

کلمات و اصطلاحات مربوط به مردم people در آیلتس

  1. be a self-made man/woman: شخصی که بدون کمک دیگران به موفقیت رسیده است.

  2. show initiative: نشان دادن توانایی استفاده از قوه تشخیص خود برای انجام کارها.

  3. do sth. of one’s own accord: انجام دادن کاری بدون اینکه از شما خواسته شود یا مجبور به انجام آن باشید.

  4. be tenacious: بسیار مصمم بودن و عدم تمایل به توقف در تلاش برای رسیدن به چیزی.

  5. perseverance: نگرش مصمم و ادامه دادن در راه به دست آوردن هدف.

  6. willpower: توانایی کنترل افکار و رفتار خود به منظور رسیدن به هدف.

  7. keep one’s word: وفای به عهد و انجام دادن آنچه که قول داده شده است.

  8. an upright citizen: فردی شریف، صادق و مسئولیت پذیر.

  9. preserve sb.’s integrity: حفظ کیفیت همیشگی رفتار طبق اصول اخلاقی که شخص معتقد به آن است.

  10. be down-to-earth: بودن واقع‌بین و عملی بودن



  • She is a very self-reliant person and doesn't need anyone's help. (متکی به خود)
  • He decided to live on his own after graduating from university. (مستقل زندگی کردن)
  • The country is now self-sufficient in food production. (خودکفا)
  • She is a self-made businesswoman who started her own company from scratch. (زن خودساخته)
  • He took the initiative to clean up the neighborhood. (ابتکار عمل)
  • She apologized of her own accord. (به میل خود عذرخواهی کرد)


در مطلبی که آکادمی زبان تات با عنوان کلمات و اصطلاحات مربوط به مردم people در آیلتس منتشر کرده است مجموعه گسترده‌ای از اصطلاحات کاربردی مربوط به مردم در انگلیسی را گردآوری شده است. در این مقاله شما می توانید فهرستی از کلمات و اصطلاحات مربوط به مردم که کاربرد زیادی در آزمون آیلتس دارند را به همراه معنی و مثال از آنها مطالعه کنید.

تفاوت listen و hear در انگلیسی

Listening توصیف کننده یک فعالیت ارادی است که وقتی در حال آن هستید، فعالانه تلاش می‌کنید تا مطلبی را بشنوید. این کار به معنای گوش دادن با تمرکز و توجه است.

Hearing به معنای شنیدن است، اما بدون هیچ تلاش ارادی و با توجه به فرآیند طبیعی برای ما رخ می‌دهد. به عبارت دیگر، ممکن است چیزی را بشنوید حتی زمانی که نمی‌خواهید یا تلاشی برای آن نمی‌کنید.

استفاده از "hearing" یک رویداد طبیعی و بدون اراده است، در حالی که "listening" یک فعالیت ارادی و آگاهانه است.

در برخی موارد، بسته به تأکید مورد نظر، می‌توان از "hearing" یا "listening" استفاده کرد. به عنوان مثال:

  • Did you hear that interview with David Beckham on the radio yesterday? (تأکید بر رویداد)

  • Did you listen to that interview with David Beckham on the radio yesterday? (تأکید بر عمل)

همچنین معمولاً از "hear" به شکل استمراری استفاده نمی‌کنیم، بلکه اغلب از "hear" با "can" استفاده می‌شود. به عنوان مثال:

  • I can hear you really clearly.

نکته: استفاده از "I’m hearing you really clearly." به جای "I can hear you really clearly." نادر است و غیر قابل قبول محسوب می‌شود.



توجه به کلمات با معنی مشابه می تواند در افزایش نمره آیلتس تاثیر گذار باشد. در مقاله تفاوت listen و hear در انگلیسی که توسط آکادمی تات منتشر شده است، ما به بررسی تفاوت میان این دو کلمه می پردازیم.

حرف اضافه underneath و beneath و under و below در انگلیسی


تفاوت بین "under"، "below"، "underneath" و "beneath" در انگلیسی به این شکل است:

  • "Under" بیشتر برای اشاره به وضعیت یک چیز در سطح پایین تر از دیگری استفاده می‌شود و معمولاً حرف اضافه‌ای است. به عنوان مثال:

    There’s a cupboard under the stairs.

    (یک کمد زیر پله‌ها وجود دارد.)

    A path runs under the trees.

    (یک مسیر از زیر درختان عبور می‌کند.)

  • "Underneath" هم می‌تواند حرف اضافه باشد و معانی مشابهی با "under" داشته باشد، یا می‌تواند به عنوان قید استفاده شود. به عنوان مثال:

    We sat at a table underneath some olive trees.

    (ما به پشت یک میز زیر چند درخت زیتون نشستیم.)

    Let’s pull up the carpet and see what’s underneath.

    (بیایید فرش را بالا بکشیم و ببینیم زیر آن چیست.)

  • "Below" هم می‌تواند حرف اضافه باشد و معمولاً برای اشاره به وضعیت یک چیز در سطح بسیار پایین‌تر از دیگری استفاده می‌شود. به عنوان مثال:

    There’s a tunnel 100 meters below the surface.

    (یک تونل ۱۰۰ متر زیر سطح وجود دارد.)

    They stood at the top of the mountain and looked at the valley below.

    (آنها در بالای کوه ایستادند و به دره‌ای پایین‌تر نگاه کردند.)

  • "Beneath" هم می‌تواند حرف اضافه با معانی مشابهی با "under" یا "below" باشد، اما رسمی‌تر است. به عنوان مثال:

    He could feel the soft ground beneath his feet.

    (او می‌توانست زمین نرم را زیر پاهایش احساس کند.)

    He stared out of the window at the courtyard beneath.

    (از پنجره به حیاط زیر خیره شد.)

به غیر از معانی اصطلاحاتی مانند "under stress"، "under someone's influence"، "under construction"، "under a spell" و "under pressure" که به شرایط خاصی اشاره دارند. همچنین "below" معانی مانند "below the surface"، "below the poverty line" و "below sea level" را نشان می‌دهد.


یادگیری و کاربرد چهار حرف اضافه underneath/beneath /under/below همیشه برای دانشجویان ایرانی دردسر ساز بوده است. در مقاله حرف اضافه underneath و beneath و under و below در انگلیسی با مثال های کافی به تفاوتهای آنها پرداخته ایم.

کاربرد و تفاوت home و house در زبان انگلیسی

تفاوت home و house در انگلیسی

House:

  • به معنی ساختمان است.
  • به طور کلی برای اشاره به محل سکونت افراد به کار می‌رود.
  • از نظر احساسی خنثی است.

Home:

  • به معنی محل زندگی است.
  • به مکانی که فرد احساس تعلق و آرامش می‌کند اشاره دارد.
  • بار احساسی و عاطفی دارد.

نکات کلیدی:

  • از house برای اشاره به ساختار فیزیکی محل سکونت استفاده می‌شود.
  • از home برای اشاره به احساسات و خاطرات مرتبط با محل سکونت استفاده می‌شود.
  • از home به صورت اسم قابل شمارش برای اشاره به مکان‌هایی مانند خانه سالمندان یا خانه سگ‌ها استفاده می‌شود.
  • از home به عنوان قید با افعال حرکتی مانند go, come, arrive استفاده می‌شود.

مثال:

  • They bought a new house. (ساختمان)
  • This is my home. (محل زندگی)
  • I'm going home. (به محل زندگی خود می‌روم)
  • The dog stays in the house with us. (ساختمان)
  • There's a home for the elderly near my house. (مکان)


در مقاله کاربرد و تفاوت home و house در زبان انگلیسی به کاربردها و تفاوت میان این دو کلمه پرداخته ایم. توجه به چنین ظرافت های زبانی می تواند باعث افزایش نمره شما در آزمون آیلتس باشد.

آموزش کامل گرامر wish در انگلیسی

کاربرد:

  • برای بیان آرزوها و خواسته‌هایی که ممکن نیست یا بعید به نظر می‌رسد.
  • برای بیان افسوس و حسرت در مورد گذشته.

ساختار:

  • wish + فاعل + ماضی ساده/ماضی استمراری: برای بیان آرزو در مورد حال
  • wish + فاعل + would/could + فعل ماضی: برای بیان آرزو در مورد آینده
  • wish + فاعل + had + فعل ماضی کامل: برای بیان آرزو در مورد گذشته

نکات:

  • بعد از "wish" از "that" استفاده نمی‌شود.
  • در جملات آرزوی حال، می‌توان از "if only" به جای "wish" استفاده کرد.
  • در جملات آرزوی گذشته، "were" به جای "was" برای اشخاص مفرد (I/ he/ she/ it) مجاز است.
  • "wish" می‌تواند با "to" برای بیان خواسته‌های رسمی استفاده شود.

مثال‌ها:

  • I wish I could fly. (کاش می‌توانستم پرواز کنم.) (آرزوی حال)
  • I wish I had studied harder for the exam. (کاش برای امتحان سخت‌تر درس می‌خواندم.) (آرزوی گذشته)
  • I wish I were a millionaire. (کاش میلیونر بودم.) (آرزوی حال)
  • I wish to speak to the manager. (مایلم با مدیر صحبت کنم.) (خواسته رسمی)

نکته:

  • استفاده از "wish" برای بیان آرزوها و خواسته‌های واقعی است، نه برای آرزوهای غیرممکن.


در مقاله آموزش کامل گرامر wish در انگلیسی به آموزش گرامر این کلمه در انگلیسی پرداخته ایم و کاربردهای مختلف آن در زبان انگلیسی را با مثال های مختلف توضیح داده ایم. 

امیدوارم برای شما مفید باشد.

کاربرد و کالوکیشن‌های فعل give در انگلیسی

اطلاع دادن / استعفا دادن:

  • Give notice: برای اطلاع دادن از یک اتفاق یا قصد انجام کاری، مانند تولد نوزاد یا استعفا از شغل.
  • Example:
    • A young couple came to give notice of a birth. (زوج جوانی برای اطلاع دادن تولد فرزندشان آمدند.)
    • I will give my notice today. (امروز درخواست استعفای خودم را خواهم داد.)

نظر دادن:

  • Give an opinion: برای بیان نظر خود در مورد یک موضوع.
  • Example: All the students gave their opinions on the issue. (همه دانش‌آموزان نظراتشان را درباره موضوع ارائه دادند.)

پاسخ دادن:

  • Give an answer: برای پاسخ به یک سوال.
  • Example: I asked him when he would arrive and he gave me a right answer. (از او پرسیدم که چه زمانی می رسد و او به من پاسخ دقیقی داد.)

اولویت دادن:

  • Give priority to: برای اهمیت دادن به یک شخص یا موضوع بیشتر از بقیه.
  • Example: The school will give priority to science, maths and modern languages. (این مدرسه به علوم، ریاضیات و زبان های مدرن اولویت خواهد داد.)

دادن اطلاعات:

  • Give information: برای ارائه اطلاعات در مورد یک موضوع.
  • Example: In one experiment in rural China, farmers were given information about the importance of weather insurance. (در یک آزمایش در روستاهای چین، اطلاعاتی در مورد اهمیت بیمه آب و هوا به کشاورزان داده شد.)

ارائه توصیف:

  • Give a description: برای شرح جزئیات یک شخص، مکان یا چیز.
  • Example:
    • People who had seen him were able to give a description. (کسانی که او را دیده بودند توانستند توصیفی از او ارائه بدهند.)
    • She gave a detailed description of the man. (او شرح مفصلی از مرد داد.)


در انگلیسی حدود ده فعل پرکاربرد وجود دارد که give  یکی از آنهاستدر مقاله کاربرد و کالوکیشن‌های فعل give در انگلیسی که توسط آکادمی تات منتشر شده است، به ترکیبات و کالوکیشن‌های فعل give  در انگلیسی می پردازیم.

کلمات و اصطلاحات مربوط به حیوانات در آیلتس

Birds of prey: پرندگان شکاری

Meaning: پرندگانی که پرندگان و حیوانات کوچک را شکار و می‌خورند.

Example: طوطی‌ها و پرندگان شکاری (birds of prey) اغلب به بند کشیده می‌شوند.

Beasts of prey: جانوران شکاری

Meaning: حیواناتی که پرندگان و حیوانات کوچک را شکار و می‌خورند.

Example: پلنگ یک جانور شکاری (beast of prey) است.

Medicine company / pharmaceutical company: شرکت داروسازی

Meaning: شرکتی که در تولید دارو تخصص دارد.

Example: برخی از شرکت‌های داروسازی (pharmaceutical companies) به شدت درگیر آزمایش بر روی حیوانات (animal testing) هستند.

Animal testing: تست حیوانی

Animal experimentation: آزمایش بر روی حیوانات

Meaning: استفاده از حیوانات در آزمایشات علمی.

Example: انواع مختلفی از حیوانات از جمله پستانداران، موش‌ها، خرگوش‌ها، گربه‌ها و سگ‌ها برای تست حیوانی (animal testing) مورد استفاده قرار گرفته‌اند.

Habitat: زیستگاه

Meaning: محیط طبیعی که یک حیوان یا گیاه در آن زندگی می‌کند.

Example: این بازی‌ها بسیار سرگرم‌کننده هستند، اما همچنین به دانش‌آموزان در مورد زندگی دایناسورها، نحوه یافتن غذا و محافظت از زیستگاه (habitat) خود آموزش می‌دهند.

Wildlife: حیات وحش

Meaning: حیوانات و گیاهانی که مستقل از انسان و در شرایط طبیعی زندگی می‌کنند.

Example: این قطعه زمین بایری است که محل زندگی انواع حیات وحش (wildlife) از جمله علف‌های وحشی، قورباغه‌ها و پروانه‌ها است.



یادگیری اصطلاحات کاربردی انگلیسی نقش مهمی در فرآیند آموزش زبان دارد که به درک بهتر مکالمات کمک زیادی می کند. در این آموزش آکادمی زبان تات مجموعه گسترده‌ای از اصطلاحات کاربردی مرتبط با حیوانات در زبان انگلیسی را گردآوری کرده است. در مقاله کلمات و اصطلاحات مربوط به حیوانات در آیلتس  شما می توانید فهرستی از کلمات و اصطلاحات مربوط به حیوانات که کاربرد زیادی در آزمون آیلتس دارند را به همراه معنی و مثال از آنها مطالعه کنید.

کاربرد why در زبان انگلیسی

کاربردهای why در انگلیسی:

پرسش:

  • برای پرسیدن دلیل انجام کاری یا وجود چیزی.
  • مثال: Why did you do that? (چرا آن کار را کردی؟)

اشاره به دلیل:

  • در ابتدای یک بند صفتی برای توضیح دلیل یک عمل.
  • مثال: That's why I told her about Sara. (به همین دلیل درباره سارا با او صحبت کردم.)

بیان پیشنهاد:

  • به همراه فعل منفی برای پیشنهاد دادن در زمان حال.
  • مثال: Why don't we go there and talk to her? (چرا نمی رویم آن جا و با او صحبت نمی کنیم؟)

نشان دادن رنجش و آزردگی:

  • برای بیان ناراحتی یا تعجب در زمان حال.
  • مثال: Why should she do all the stuff on her own? (چرا باید همه کارها را خودش انجام دهد؟)

نکات:

  • why در ابتدای جمله پرسشی و because در ابتدای جمله پاسخی که دلیل را بیان می کند، می آید.
  • why می تواند به صورت why not برای بیان موافقت یا تشویق به انجام کاری استفاده شود.

مثال:

  • Why don't you come with me? (چرا با من نمی آیی؟)
  • I'm so tired. Why don't you go without me? (خیلی خسته ام. چرا بدون من نمی روی؟)

کلمهwhy  در زبان انگلیسی جزو کلمات wh  محسوب می­شود. کلمات wh  یا wh-words  کلماتی هستند که ابتدای آن­ها حروف wh  قرار دارد و غالباً برای پرسش یا ساخت بندهای موصولی(relative clause)  کاربرد دارند. در مقاله کاربرد why در زبان انگلیسی می توانید کاربردهای مختلف این کلمه را مشاهده کنید.

کلمات و اصطلاحات مربوط به رسانه Media در آیلتس

Advertising campaign: کمپین تبلیغاتی

Meaning: مجموعه‌ای از تبلیغات که برای ترغیب مردم به خرید محصول یا خدماتی خاص طراحی شده‌اند.

Example: این شرکت با راه اندازی یک کمپین تبلیغاتی گسترده توانست فروش خود را تا 150 درصد افزایش دهد.

Peak time / Prime time: ساعات پربیننده (تلویزیون)

Meaning: محبوب‌ترین زمان برای تماشای تلویزیون، که معمولاً در ساعات عصر و شب است.

Example: در ایران، ساعات پربیننده تلویزیون معمولاً از ساعت 8 شب تا 12 شب است.

Ratings: آمار بینندگان

Meaning: تعداد افرادی که یک برنامه تلویزیونی خاص را تماشا می‌کنند.

Example: آمار بینندگان سریال جدید از همان ابتدا بالا بود و این نشان از استقبال مردم از این سریال داشت.

Be glued to sth.: محو چیزی شدن

Meaning: به طور کامل مجذوب چیزی شدن و توجه نکردن به چیز دیگری.

Example: میلیون‌ها نفر برای بازی فوتبال محو تماشای تلویزیون شده بودند و تمام توجه خود را به بازی معطوف کرده بودند.

Be well-informed: به خوبی آگاه بودن

Meaning: داشتن اطلاعات و دانش کافی در مورد یک موضوع یا موقعیت.

Example: بچه‌ها در مورد همه بازی‌های ویدیویی مختلف به خوبی آگاهی دارند و اطلاعات زیادی در مورد این بازی‌ها دارند.

Spoil someone’s enjoyment:

Meaning: لذت و تفریح کسی را از بین بردن.

Example: تبلیغات تلویزیونی برنامه‌های هیجان‌انگیز را قطع می‌کنند و لذت ما را از بین می‌برند.

Destroy someone’s fun:

Meaning: مانع از لذت بردن کسی شدن.

Example: رفتارهای نسنجیده او لذت همه را در مهمانی از بین برد.


 
 


در فرایند یادگیری زبان انگلیسی، یادگیری اصطلاحات کاربردی موضوعات مختلف نقش مهمی را ایفا می کند. در این آموزش آکادمی زبان تات مجموعه گسترده‌ای از اصطلاحات کاربردی مرتبط با رسانه در زبان انگلیسی را گردآوری کرده است. در مقاله کلمات و اصطلاحات مربوط به رسانه Media در آیلتس شما می توانید فهرستی از کلمات و اصطلاحات مربوط به رسانه که کاربرد زیادی در آزمون آیلتس دارند را به همراه معنی و مثال از آنها مطالعه کنید.